آیت الله العظمی میرزا مسلم ملکوتی از مراجع تقلید شیعه است.
ولادت
مسلم ملکوتی در هفتم شهریور سال ۱۳۰۲ هجری شمسی مطابق با ۱۷ محرم ۱۳۴۲هجری قمری در خانوادهای مذهبی بدنیا آمد. پدرش مشهدی یوسف کشاورزی متدین، خیر و خوشنام بود و باعلمای منطقه ارتباط مستمر داشت. وی که به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه مند بود به مکتب خانه میرفت و فرزندش مسلم را نیز با خود بدان جا میبرد. والدین مسلم بر اساس اعتقادات مذهبی خوداین نام را برای او برگزیدند. دوران رشد و طفولیت مسلم در خانوادهای سپری شد که اعضای آن به باورهای دینی پایبند و به احکام الهی ملتزم بودند.
تحصیلات
از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و حفظ قرآن پرداخت، در شش سالگی حافظ سورههای قرآن (از اوّل تا سوره قاف) بود، سپس نزد یکی از علمای منطقه که از منسوبانش بود به تکمیل آموختههای خود پرداخت و با هوش و استعداد فوق العادهای که داشت در مدتی اندک خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاهش رفته و در آن شهر کتابهای متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی، مغنی، مطول و مقداری از منطق و اصول فقه مانند کتابهای حاشیه ومعالم را نزد علمای آن زمان همچون آقایان، میرزا رضا قلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا گرفت.
در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت و در مدرسه طالبیه به تحصیل مشغول گشت. در تبریز به مدت چهار سال از علمای آن عصر، کتابهای شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فراگرفت. اساتید او در این زمان آیات سید مهدی انگجی، حاج میرزا فتاح شهیدی (نماینده آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی)، حاج میرزا محمود دوزدوزانی و حاج سید محمد بادکوبهای و جمعی دیگر بودند. در طول اقامت وتحصیل مستمر در حوزه علمیه تبریز، به عنوان مدرسی پرکار و دقیق کتابهایی را که پیشتر خوانده بود به طلاب تدریس میکرد.
مهاجرت به قم
در سال ۱۳۲۱ پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، برای ادامه تحصیل و بهره گیری از علماء و دانشمندان حوزه علمیه قم، به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. در آن زمان به دلیل تلاشها و زحمات آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم دانشمندان و علمایی در این حوزه تربیت شده و حضور داشتند که بعد از فوت او هر کدام در حد توان خود برای تربیت و تعلیم طلبه های جوان و علاقه مند تلاش میکردند.
استقرار در حوزه علمیه قم با آن کیفیت بالا، نهایت آرزوی او بود. برای همین از آغاز ورود بدون از دست دادن کمترین فرصت با عشق و علاقه مشغول تحصیل در نزد علمای موجود شد. وی از حوزه درسی فقه واصول آیات عظام آقایان شیخ عبدالنبی نمازی، فیض، سید محمد حجت کوه کمری بهره برده در زمره طلاّب ممتاز درس آنان محسوب میشد.
او همچنین از شاگردان برجسته آیت الله خمینی و مورد علاقه و توجه وی بود، در حوزهٔ درس علوم عقلی وی حضوری مداوم داشت و تا آخرین سال هائی که آیت الله خمینی فلسفه تدریس می کرد جزء شرکت کنندگان در درس های او بود. زمانی که آیت الله خمینی تدریس خارج را شروع کرد، آیت الله ملکوتی مشتاقانه از درس آیت الله خمینی فیض برده و دیگران را نیز به این کار ترغیب مینمود.
در زمان اقامت وی در قم، آیت الله بروجردی که تا آن زمان بعد از مراجعت از نجف اشرف در شهر بروجرد اقامت می کرد در پاسخ به دعوت جمعی از بزرگان قم از جمله آیت الله خمینی به قم آمد و آیت الله ملکوتی تا زمان مهاجرت به نجف اشرف در دروس او شرکت میکرد.
آیت الله ملکوتی در علم فلسفه از آیت الله میرزا مهدی مازندرانی، آیت الله شیخ ابوالقاسم اصفهانی،آیت الله میرزا مهدی آشتیانی و آیت الله علامه طباطبائی شرکت کرد و قسمت الهیات شرح منظومه را در به طور خصوصی از علامه طباطبائی خواند.
آیت الله ملکوتی در یک دوره یک ساله به همراه دوستانش، همچون احمدی میانجی، موسوی اردبیلی، و حقی سرابی به مشهد مقدّس رفت و در مدرسه خیرات خان سکونت گزید. در این حوزه در درس فقه و معارف دینی استادانی چون سید یونس اردبیلی و میرزا مهدی غروی اصفهانی شرکت جست و نزد آیت الله شیخ محمّد رضا کرباسی، ریاضیات و هیئت را آموخت. بخشی از شرح اشارات را نیز نزد آیت الله شیخ سیف الله ایسی میانجی فرا گرفت و آنگاه دوباره به قم بازگشت.
آیت الله ملکوتی آن گونه که پیشتر به صورت گذرا اشاره شد در کنار تحصیلات مداوم خود همیشه به عنوان مدرسی محقق و محققی متتبع مشغول تربیت طلبه ها در علوم مختلف بود و قبل از رفتن به نجف در حوزة علمیة قم از اساتید فلسفه، کلام، فقه واصول به شمار میآمد. مجالس درس وی از مجالس پرجمعیت و حوزه تدریسش از حوزههای گرم و پر بار حوزه علمیه قم بود.
سفر به نجف
آیت الله ملکوتی، پس از سیزده سال اقامت و تحصیل مداوم و استفاده عمیق از استادان بزرگ فقه، اصول و فلسفه در قم و مشهد، در سال ۱۳۳۴ش. برای تکمیل اندوختههای علمی و کسب معارف بیشتر، از استادان حوزه علمیه نجف اشرف، عازم این شهر شد و پس از ورود در درسهای خارج فقه و اصول آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله سید ابوالقاسم خویی و آیت الله شیخ حسین حلّی حاضر شد و به مدت دوازده سال از این استادان بهره برد و در این مدت یک دوره کامل درس اصول آیت الله خویی را به رشته تحریر درآورد و از شاگردان بارز وی بود. او با بیش از سه دهه تلاش و فداکاری در وادی تحصیل و تحقیق در علوم مختلف حوزوی و علوم غریبه، سرانجام به قله اجتهاد رسید و از استادان بزرگی همچون آیت الله حجت، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله حکیم و آیت الله خویی، اجازه اجتهاد دریافت کرد و با شخصیتهایی مانند: آقابزرگ تهرانی، و علامه امینی ارتباط علمی و دوستی پیدا کرد و از محضر این دو بزرگوار نیز موفق به کسب اجازه روایت شد.
تدریس
آیت الله ملکوتی از همان دوران ابتدایی تحصیل در سراب و تبریز، به تدریس اهتمام داشت. او در کنار تحصیل، آموختههای خود را به طلاّب و روحانیون دیگر تعلیم میداد و در طول تدریس در حوزههای علمیه سراب، تبریز، قم، مشهد و نجف، طلاّب و روحانیون بسیاری را تعلیم و تربیت نمود و هم اکنون اغلب شخصیتهای برجسته حوزوی و بیشتر روحانیونی که در مسئولیتهای سیاسی و اجرایی فعالیت میکنند، از شاگردان او به شمار میآیند. آیت الله ملکوتی در اوایل دهه سی، در حوزه علمیه قم، از استادان برجسته سطوح عالی به شمار میآمد و از این جهت، مورد توجه مراجع و طلاّب و روحانیون این حوزه بود. او علاوه بر کتابهای رسائل، مکاسب و کفایه، کتاب شفای بوعلی را در قم برای طلاّب تدریس میکرد به طوری که آوازه علمی اش به حوزه نجف رسیده بود. از این رو، چون وارد این حوزه کهن شیعی شد با این که قصد داشت تنها به استفاده علمی از محضر بزرگان این حوزه بسنده کند و تدریس را موقتاً کنار بگذارد، با استقبال و درخواست طلاّب و روحانیون نجف مواجه شد و او را به تدریس و تعلیم علمی واداشتند از این رو، وی در حوزه نجف، در مقبره میرزای شیرازی به تدریس رسائل، مکاسب، کفایه، شرح اشارات، شرح منظومه، اسفار، ریاضیات و علم هیئت همّت گماشت.
آیت الله ملکوتی علاوه بر فقه و اصول، در فلسفه نیز صاحب نظر میباشد و بر کتابهای اسفار، منظومه سبزواری و شفای بوعلی حاشیه نگاشتهاست. نام «میرزا مسلم سرابی»، حوزه نجف را تحت شعاع قرار داده بود. تدریس فلسفه و در حوزه نجف شهره آفاق شد و این در حالی بود که در اثر مخالفت برخی محافل، تدریس فلسفه در این حوزه ممنوع بود و کرسی درس فلسفه شخصیتهای بزرگی همچون، شیخ صدرای بادکوبهای و میرزا باقر زنجانی منتهی به تعطیلی و انزوا شده بود.جسارت علمی، اهتمام ذاتی و اعتقاد قلبی آیت الله ملکوتی به راه و مبانی خویش از یک سو و حمایت و عنایت برخی مراجع تقلید از شخصیت علمی او از سوی دیگر، آیت الله ملکوتی را در ادامه مسیر مقاوم و استوار ساخت و موفق شد تا آخرین روز اقامت خود در آن حوزه، علاوه بر فقه، اصول و... همچنان به تدریس فلسفه ادامه دهد، به گونهای که درس فلسفه او در نجف منحصر به فرد شده بود.
مراجعت به شهر قم و تدریس
آیت الله ملکوتی در سال ۱۳۴۷ ش. برای صله ارحام، دیدار با بستگان و دوستان، با هدف بازگشت به نجف به ایران آمد. کمی پس از ورود به ایران روابط دولتهای ایران و عراق تیره شد و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرانیان کرده و دیگر امکان بازگشت او به نجف نبود در حالیکه کتابخانه و نوشتههای علمی اش در نجف مانده بود، برای همین تصمیم گرفت تا در شهر مقدس قم اقامت کند، سرانجام پس از یک سال با پی گیرهای بسیار شاگردان پاکستانی اش توانست کتابخانه را به قم انتقال دهد که در این نقل و انتقال، بعضی از کتابهای خطی و نفیس و یادداشتها و تقریرات او خسارت اساسی دید، آیت الله ملکوتی پس از استقرار در حوزه علمیه قم، بنا به درخواست استادان و عالمان بزرگ این حوزه، به تدریس خارج فقه و اصول اقدام کرد.
درس خارج فقه و اصول او تا انقلاب اسلامی به مدت یک دهه، همچنان به طور مستمر و پرنشاط ادامه پیدا کرد. او از استادان برجسته درس خارج در این حوزه مطرح و مورد توجه و احترام همگان گشت. آیت الله ملکوتی علاوه بر فقه، اصول، در فلسفه، حدیث، رجال، درایه که از علوم رایج در حوزههای علمیه به شمار میآید و نیز در رشتههایی همچون ریاضیات، هیئت، تاریخ اسلام و تاریخ گذشته و معاصر ایران نیز بسیار کار کرده; در هر کدام از این رشتهها صاحب نظر است.
شیوه تدریس و تحقیق
روش علمی و شیوه تحقیقی آیت الله ملکوتی در تحقیق و تدریس، در مرحله نخست، بررسی آرا و نظرات استادان خود و نیز نقد و بررسی مبانی و اقوال استادانِ استادانش مانند میرزای نایینی، شیخ محمّد حسین کمپانی، آقا ضیاء عراقی و آخوند خراسانی است. پژوهش و تحقیق آیت الله ملکوتی در مسائل اصولی، فقهی و فلسفی، بسیار ژرف و گستردهاست. برای او پیشرفت کمی در تحقیق و تدریس اهمیت نداشته و آنچه که برای او از اهمیت بسیاری برخورد است این است که مسئلهای را که مطرح میکند، به گونهای درست، دقیق و اطمینان آور، درباره آن تحقیق و تفحص و ریشه یابی نماید. آیت الله ملکوتی به نظر علمای اهل سنت اهمیت ویژهای میدهد و به سیر تاریخی موضوعات و مسائل، توجه و عنایت خاصی دارد و نقطه آغاز و روند تکاملی آن را به خوبی مورد بررسی قرار میدهد و در این راستا، چه بسا به موارد حساسی میرسد، گاهی معلوم میشود که یک مسئله از اصل منحرف و غلط عنوان شده و اصلاً نمیبایست مطرح میشد، ولی دیگران برای دست یابی به مقاصدی، به آن اقدام و مطرح کردهاند. آیت الله ملکوتی در شأن و جهت صدور روایات، موقعیت تاریخی و اجتماعی آن روز و مخاطب را مورد توجه و ریشه یابی قرار میدهد، به آرا و اقوال عالمان متقدم و متأخر اسلام و تشیع به دیده احترام مینگرد و در طرح و نقد نظر بزرگان و حتی مخالفان، کمال امانت و احترام را رعایت مینماید و در عین حال، به طور جدی به نقد آرای آنان میپردازد. آیت الله العظمی ملکوتی استقلال رأی عجیبی داشته و هرگز تحت تأثیر عوامل کاذب و فضاسازیهای برخی محافل و افراد واقع نشده و از اعتماد به نفس کم نظیری برخوردار میباشد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
با این که آیت الله ملکوتی از دهه سی به نجف اشرف هجرت کرد و در سالهای آغازین و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم حضور نداشت، ولی به اعتبار این که از شاگردان خاص امام خمینی به شمار میآمد، ناگزیر مسائل انقلاب را در نجف دنبال میکرد. هنگامی که امام خمینی در سال۱۳۴۴ش. به نجف تبعید شد، وی جزو اوّلین کسانی بود که در منطقه خان یونس، مکانی در میان کربلا و نجف، به استقبال امام خمینی رفت و وقتی اکثر علمای مقیم نجف جهت دیدار او به صف ایستاده بودند، چون امام خمینی با وی مواجه شد، خیلی با محبت و چهرهای گشاده از شاگردش احوال پرسی کرد و بعد برای بازدید، به منزلش آمد. از آن پس، دوباره ارتباط استادی و شاگردی همچنان در میان آن دو استمرار یافت تا این که آیت الله ملکوتی در سال ۱۳۴۷ش. به ایران آمد. با این حال، ارتباط معنوی و انقلابی این شاگرد با استادش، همچنان ادامه پیدا کرد; به گونهای که آیت الله ملکوتی در فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی خود، از مبانی فکری و انقلابی آیت الله خمینی الهام میگرفت و وقتی برای تبلیغ به شهر سراب و روستاهای اطراف آن میرفت، در آبان ماه سال ۱۳۵۶ش. که حرکت انقلاب با شهادت حاج آقا مصطفی، روند تکاملی خود را آغاز کرد، آیت الله ملکوتی به عنوان عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عرصههای مختلف و سرنوشت ساز انقلاب حضوری پررنگ داشت و در اکثر اعلامیههای جامعه مدرسین صادر میشد آیت الله ملکوتی اوّلین یا دومین امضا کننده بود. این حقیقت، جایگاه ویژهای به آیت الله ملکوتی در میان اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دادهاست و عمق شخصیت انقلابی او را به خوبی آشکار میسازد، چنان که در بیانیه معروف و موصوف به خلع شاه از سلطنت امضای آیت الله ملکوتی اوّلین امضای در این بیانهاست. موضوعات بعضی از این بیانیهها که در دوران محمد رضا پهلوی از سوی جامعه مدرسین صادر شد و امضای آیت الله ملکوتی هم در آنها به چشم میخورد، عبارتاند از:
۱. قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز
۲. فجایع شهر یزد
۳. درباره اوضاع سیاسی ایران.
۴. اعتراض به حمله مزدوران شاه به منازل مراجع.
۵. درباره حادثه ۱۹ اردیبهشت قم.
۶. به مناسبت تحریم جشن نیمه شعبان به عنوان اعتراض.
۷. محکومیت جنایت میدان ژاله(۱۷ شهریور) تهران
۸. اعتراض به تشکیل دولت نظامی ازهاری
۹. پیام به کارکنان شرکت نفت
۱۰. پشتیبانی ازاعتصاب کارکنان شرکت نفت.
۱۱. درباره راهپیمایی تاسوعا و عاشورا.
۱۲. خلع شاه از سلطنت
۱۳. به مناسبت سالگرد قیام خونین قم
۱۴. حمایت از استادان دانشگاهها.
۱۵. تلگرام به رئیس جمهور فرانسه، برای ورود امام به پاریس
۱۶. اعتراض به جنایات عمال شاه.
۱۷. اعتراض به روی کار آمدن شاهپور بختیار
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله ملکوتی با حکم کتبی امام خمینی برای حل اختلافات شهرستان زنجان مأموریت یافت و اختلافات عمیق و حساس را که بین عالمان و برخی گروههای دیگر آن جا وجود داشت، به نحو شایستهای حل و فصل کرد. یک بار نیز به همین منظور به استان آذربایجان شرقی و تبریز اعزام شد ه و این مأموریت خطیر را با موفقیت به انجام رساند
امامت جمعه در تبریز
این مجتهد در طول زندگی پیوسته به دنبال وظیفه الهی، انسانی و اجتماعی خود بود و هرگز به نتیجه و منافع شخصی خود نیاندیشیدهاست. در اوایل پیروزی انقلاب با ۱۰ سال سابقه تدریس خارج فقه و اصول و نزدیک به سی سال تدریس سطوح عالی در نجف و قم، با اینکه زمینه مرجعیت کاملاً برایش فراهم شده بود، هنگامی که آیت الله خمینی او را به عنوان نماینده ولی فقیه در آذربایجان و امام جمعه شهر تبریز برگزید، او تمام سوابق تدریس در حوزه، شاگردان و سایر تعلقات ظاهری دیگر را کنار گذاشته ، در خدمت آیت الله خمینی، انقلاب و مردم قرار گرفت و که قبلا دو شخصیت بزرگ از سلسله روحانیت در این سِمت در تبریز به شهادت رسیده بودند و اوضاع آذربایجان و تبریز، به خاطر فعالیتهای وابستگان به حزب جمهوری خلق مسلمان، آشفته بود و کنترل آن بس دشوار و حتی غیر ممکن به نظر میآمد و قبول این مسئولیت، به نوعی استقبال از مرگ بود. متن حکم امام خمینی به آیت الله ملکوتی برای امامت جمعه تبریز به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«چون جناب مستطاب حجة الاسلام والمسلمین آقای مشکینی ـ دامت افاضاته ـ به طور موقت اقامه جمعه شهر تبریز را مینمودند و پس از تعطیل دروس قم، لازم است به محل خود، حوزه علمیه قم مراجعت نمایند، پس از تشکر از معظم له که قبول زحمت نمودند، جناب مستطاب عمادالاعلام و حجة الاسلام آقای حاج شیخ مسلم ملکوتی ـ دامت افاضاته ـ را که سوابق ایشان و مراتب علم و تقوای معظم اله معلوم است، به سمت نمایندگی از جانب خویش و منصب امامت جمعه منصوب نمودم. امید است که جناب ایشان در تمشیت امور و رسیدگی به احتیاجات محل و خدمت به اسلام و مسلمین، موفق باشند و از اهالی محترم آذربایجان، خصوصاً علمای اعلام و حجج اسلام ـ دامت برکاتهم ـ تقاضا مینمایم که در پشتیبانی ایشان توجه داشته باشند. ان شاءالله تعالی، معظم له با مشورت حجج اسلام در خدمت به جمهوری اسلامی توفیق حاصل نمایند. سلامت و سعادت همگان و عظمت اسلام و مسلمین را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام علی عبادالله الصالحین.
۲۱ آبان ۱۳۶۰/ ۱۵ محرم ۱۴۰۲
روح الله الموسوی الخمینی
خط مشی ها
همزمان با ورود آیت الله ملکوتی به تبریز، حزب جمهوری خلق مسلمان منحل و وابستگان آن از صحنه سیاسی خارج شده و به کشورهای همسایه گریخته بودند و این مشکل در ظاهر برطرف شده بود، ولی پیامدهای ناگوار و شکننده آن در سطح آذربایجان و به ویژه در تبریز، همچنان باقی بود. عده زیادی از روحانیون که معمولاً مقلد و طرفدار آیت الله شریعتمداری بودند، به همین سبب، به عضویت حزب جمهوری خلق مسلمان درآمده و در این غائله به انزوا کشیده شده بودند و بعضی از آنها به اتهاماتی دستگیر و محاکمه شده، در زندان به سر میبردند. علاوه بر این، در همین ایام، موضع گیریهایی که از سوی برخی برضد آیت الله خویی انجام گرفته بود، تعداد دیگری از روحانیون را نسبت به انقلاب دلسرد کرد و آنان را به انزوا کشانده بود. بدین ترتیب، اکثر مساجد در تبریز و حومه به علت نبودن امام جماعت، به تعطیلی گراییده و این موضوع، در میان توده مردم نیز تأثیر بدی گذاشته بود، در این میان، آیت الله ملکوتی با برخوردهای معقول و بزرگوارانهای که در پیش گرفت، در نقش یک پدر مهربان، تعداد زیادی از این افراد، اعم از روحانی و غیر روحانی را که در این ماجرا به ضد انقلاب تبدیل شده بودند، به عناصر انقلابی، کارآمد و در خدمت نظام و انقلاب تبدیل کرد و همه را به جرگه طرفداران امام خمینی بازگرداند. آیت الله ملکوتی در برخورد با جریانهای مخالف سعی میکرد طرز تفکر و اندیشههای آنها را به نقد بکشد ولی به مخالفین به دیده احترام مینگریست. آیت الله ملکوتی برای شخصیتها و سرمایههای علمی; فرهنگی و مذهبی استان، اعم از روحانی و غیر روحانی، احترام ویژهای قائل بود. آیت الله ملکوتی با این که عضو جامعه مدرسین و از بنیان گزاران و سیاست گذاران این نهاد به شمار میآمد، اما به عنوان نماینده امام و امام جمعه تبریز، هرگز به یک گروه خاصی گرایش پیدا نکرد و همه گروههای چپ و راست و جناحهای دیگر را زیر بال خود گرفت.
خدمات عمرانی
آیت الله ملکوتی در مدت حضور و رفت و آمدهای تبلیغی ـ مذهبی در شهرهای سراب و تبریز، با جذب افراد خیرخواه و نیکوکار، اقدام به تأسیس و تجدید بنای مراکز علمی، فرهنگی و مذهبی زیادی، مانند مسجد، مدرسه علمیه، صندوق قرض الحسنه، کتابخانه و مصلا کردهاست.
آثار و تألیفات
۱- المحاکمات. این کتاب نقد و بررسی آرا و نظرات میرزای نایینی، آقاضیاء عراقی و کمپانی در اصول و مقایسه آنها با یکدیگر که در سال ۱۳۷۱ ق. در نجف به چاپ رسیدهاست.
۲- الربا فی التشریع الاسلامی. این کتاب، ۳ جلد است که جلد اوّل، شامل سیر تاریخی ربا، نظرات ادیان و مکتبهای اقتصادی درباره ربا و طرح و ردّ اشکالات وارده بر حرمت رباست که در سال ۱۳۹۲ ق. به چاپ رسیدهاست. جلد دوم و سوم آن درباره ربای قرضی و ربای معاملهای است که هنوز چاپ نشدهاست.
۳- ماالفرق بین الدّین و العلم و الفلسفه. این کتاب، دارای بحثهای علمی ـ تحقیقی در ردّ مکتب مارکسیسم و فلسفه کمونیستی است که در روزهای گسترش آن در عراق، آیت الله ملکوتی ان را به نگارش درآورده و برای آگاهی طلاّب و دانشجویان عراقی در نجف، آن را تدریس کردهاست این کتاب نیز هنوز چاپ نشدهاست.
۴- الامن العام فی الاسلام. آیت الله ملکوتی در این کتاب به بحث مبسوط و مفصلی درباره ضرورت امر به معروف و نهی از منکر و شرایط آن از دیدگاه قرآن، سنت و عقل پرداخته است که در نوع خود، از محتوای بدیعی برخوردار است. این اثر در سال ۱۴۰۳ ق. در تبریر به چاپ رسیدهاست.
۵- المنافقون فی القرآن والسنة والتاریخ(خطی)
۶-تفسیر سوره فاتحه(خطی).
۷- مقتل الامام الحسین(علیه السلام)(خطی).
۸- شرح مبسوط بر کفایه الاصول(خطی).
۹- تقریرات درس مرحوم آیت الله حجت(خطی).
۱۰- حاشیه بر عروة الوثقی که به چاپ رسیدهاست.
۱۱- حاشیه بر اسفار ملاّصدرای شیرازی(خطی).
۱۲- حاشیه بر شفای بوعلی(خطی).
۱۳- مناسک حج که چند بار چاپ شدهاست.
۱۴-توضیح المسائل که چندین بار به چاپ رسید.
۱۵- مسجد، مسجد شد
۱۶ـ یکدوره اصول
۱۷ـ وقف نامه
۱۸ـ کتاب الطهارت
۱۹ـ کتاب الصلاه
یکی از آثار ارزشمند این فقیه، کتاب «مسجد، مسجد شد» است. انگیزه نگارش او از این اثر، احیا و تجدید بنای مصلای بزرگ تبریز بود. این کتاب، در سال ۱۳۶۴ش. در دو جلد در تبریز به چاپ رسید. یک بخش آن از تحقیق عالمانه وعمیق تاریخ موقوفات در آذربایجان حکایت دارد و بخشهای دیگر آن، درباره رویدادهای مهم تاریخی در آذربایجان و ایران است. این اثر نفیس را میتوان یک دوره کامل تاریخ ایران و آذربایجان به شمار آورد.
کتابخانه شخصی
بیش از پنجاه هزار جلد کتاب، با موضوعات گوناگون به زبانهای فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، لاتینی و... در کتابخانه آیت الله ملکوتی وجود دارد از این تعداد یک هزار جلد آن متعلق به نسخههای خطی است که در میان آنها نسخههای نفیس و گرانبها نیز دیده میشود.
مرجعیت
آیت الله العظمی ملکوتی در پی درخواست آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی و آیت الله علی مشکینی از آیت الله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و پس از کسب نظر موافق ایشان به شهر قم مراجعت کرد. متن نامه آیت الله خامنهای خطاب به وی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب آیت الله حاج شیخ مسلم ملکوتی دامت ایام افاداته
بعدالسلام و التحیه، امید است وجود شریف حضرتعالی مشمول الطاف و تفضلات الهی بوده و از توفیقات عالیه برخوردار بوده باشید. اخیراً بعضی از اعاظم اعلام قم که از دوستان جنابعالی و مرجع حوائج دینی و فقهی خاص و عام میباشند، طی مرقومههای جداگانه از اینجانب درخواست کردهاند که انتقال جنابعالی را به حوزهٔ علمیهٔ قم صانهاالله عن المکار والفتن و اشتغال علمی در آن مرکز بزرگ تعلیم فقه و اصول و تفسیر و فلسفه و حدیث و کلام خواستار گردم. اینجانب ضمن تقدیر از خدمات با ارزش جنابعالی در شهر تبریز عزیز و خطه عظیم الشان آذربایجان و با دعا برای مردم غیور و انقلابی و سرشار از شور و شعور ایمانی آن سامان، مرقومهٔ شریف حضرات آقایان بزرگوار را برای جنابعالی میفرستم و از خداوند متعال مسئلت میکنم که در مقام تدریس و تعلیم در حوزهٔ مبارکهٔ قم، مشمول اعانت و توفیق الهی بوده باشید. سلام اینجانب را به آقایان علما و مردم تبریز ابلاغ فرمایید.
والسلام علیکم و رحمة الله
۱۵ ذیحجة الحرام ۱۴۱۵ ق.
۲۵/۲/۱۳۷۴ ش.
سید علی خامنه ای